نگارش پنجم -

درس 2 نگارش پنجم

Maryan ..

نگارش پنجم. درس 2 نگارش پنجم

سلام میشه یک انشا درمورد( اگر دریا بودم) بگین.

جواب ها

حرف‌های زیادی برای گفتن دارم. می‌خواهم بروم در ساحل، آرام بنشینم و برای ماسه‌ها درد دل کنم. شب که ستاره ها در آمدند و ماه تابیدن گرفت فرصت خوبی است. حالا شب شده است. من و ساحل نشسته ایم گرم گفت‌و‌گو. من می‌گویم و او جزء به جزء گوش می‌کند: ـ ساحل عزیزم. می‌دانی که من پناه خیلی‌ها بوده ام. از کوچک‌ترین و ضعیف‌ترین ماهی‌ها بگیر تا بزرگترین کوسه ها و نهنگ‌ها. شاهد جنگ‌ها و دوستی‌های زیادی بوده ام. حتی ماهیگیرها وقتی در دل من جای می‌گیرند برایم حرف‌ها می‌زنند. از عشق و دوستی‌ می‌گویند، از غصه ها و شادی‌هایشان. گاهی هم می‌زنند زیر آواز، یا حتی زیر گریه. من گوش می‌کنم، همدردی می‌کنم و پاسخ می‌دهم. اما کسی پاسخ مرا نمی‌شنود! ساحل جان، از تو چه پنهان مدت زیادی است دلم گرفته و احساس تنهایی می‌کنم. حتما دیده ای لحظه هایی که خشمگین و طوفانی ام. آن وقت ها که صخره ها هم از من می‌ترسند. من فریاد می‌کشم اما کسی آرامم نمی‌کند. همه فرار می‌کنند تا خودشان را نجات دهند. راستش، راستش چگونه بگویم؟ می‌خواهم اعتراف کنم. من... من و آسمان عاشق همیم. به او نگاه می‌کنم و خودم را در او می‌بینم. آسمان هم می‌گوید زیبایی خودش را در من می‌بیند. ما شبیه همیم اما ... چقدر دور... چقدر دست نیافتنی. او می‌گرید. اشکهایش بر شانه من می‌چکد. این تنها لحظه هایی است که احساس می‌کنیم با همیم.... ساحل پاسخ می‌دهد: دریای عزیز، دوست دیرینم، تو و آسمان هیچ فاصله ای ندارید. گویی که یک روحید در دو بدن. هر روز تو بخار می‌شوی و به آسمان می‌روی و هربار آسمان باران می‌بارد و به تو می‌پیوندد. چه پیوندی از این عاشقانه تر و زیباتر؟ راستی که چه عشق بزرگی دارید! در خودم فرو می‌روم. چگونه یک عمر آنچه را در آغوش داشته ام دور می‌دیدم و غصه می‌خوردم؟ به آسمان نگاهی می‌کنم و به هم لبخند می‌زنیم. ساحل را می‌بوسم و بر می‌گردم. برای آسمان حرف‌ها دارم.
ßąmª gvcj

نگارش پنجم

سوالات مشابه